خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دقیق
2 . به زور گرفتن
[صفت]
exact
/ɪgˈzækt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exact]
[حالت عالی: most exact]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دقیق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درست
دقیق
صحیح
مترادف و متضاد
accurate
correct
precise
inaccurate
inexact
1.Nobody knows the exact number of people affected, but it is over 10,000.
1. هیچکس تعداد دقیق افراد تحت تاثیر قرار گرفته را نمیداند، اما بیش از 10 هزار (نفر) است.
exact number of students
تعداد دقیق دانشآموزان
[فعل]
to exact
/ɪgˈzækt/
فعل گذرا
[گذشته: exacted]
[گذشته: exacted]
[گذشته کامل: exacted]
صرف فعل
2
به زور گرفتن
به زور مطالبه کردن، تحمیل کردن
formal
مترادف و متضاد
demand
require
1.She was determined to exact a promise from him.
1. او مصمم بود به زور تعهدی از او بگیرد.
2.The government exacted a tax of 10% from every adult male in the country.
2. دولت، به زور مالیات 10 درصدی از همه مردان بالغ کشور گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
exacerbation
exacerbate
ex-wife
ex-service
ex-husband
exacting
exactly
exaggerate
exaggerated
exaggeration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان