خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهرت
[اسم]
fame
/feɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شهرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آوازه
نیکنامی
شهرت
معروفیت
1.her fame ruined her.
1. شهرتش او را نابود کرد.
2.in search of fame and fortune
2. در جست و جوی شهرت و ثروت
3.rose to fame
3. به شهرت رسیده
تصاویر
کلمات نزدیک
falter
falsify
falsification
falsetto
falsely
famed
familiar
familiar smell
familiarity
familiarize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان