خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با خشم
2 . بهشدت
[قید]
fiercely
/ˈfɪrsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fiercely]
[حالت عالی: most fiercely]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با خشم
با عصبانیت
1.‘Let go of me,’ she said fiercely.
1. او با خشم گفت: «ولم کن.»
2
بهشدت
بهسختی
1.It is a fiercely competitive market.
1. این یک بازار بهشدت رقابتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fierce
fiend
field of study
field of force
field hockey
fiery
fife
fifteen
fifteenth
fifth
کلمات نزدیک
fierce wind
fierce
fiendishly
fiendish
fiend
fiercely loyal
fiery
fiery orange
fiery temper
fiesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان