خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایرادگیر
2 . سخت و وقتگیر
[صفت]
finicky
/ˈfɪnɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: finickier]
[حالت عالی: finickiest]
1
ایرادگیر
سختپسند، بدقلق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مشکلپسند
disapproving
مترادف و متضاد
fussy
1.She’s very finicky about what she eats.
1. او خیلی راجع به چیزی که میخورد ایرادگیر است.
2
سخت و وقتگیر
نیازمند به ظریفکاری و دقت
مترادف و متضاد
fiddly
1.It's a very finicky job.
1. این کار بسیار سخت و وقتگیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fingertip
fingerprinting
fingerprint
fingernail
fingerboard
finish
finish off
finish up
finish with
finished
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان