خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با عجله
[قید]
frantically
/ˈfræntəkəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با عجله
با نگرانی، با اضطراب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سراسیمه
1.Tom searched frantically for his wallet.
1. «تام» با عجله [با اضطراب] به دنبال کیف پولش گشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
frankly
frankfurter
frank
france
framework
frappe
fratercula
fratercula arctica
fratercula corniculata
fraud
کلمات نزدیک
frantic
frankness
frankly
franklin
frankish
fraternal
fraternal twins
fraternity
fraternize
fratricide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان