1 . تر و تازه
[قید]

freshly

/ˈfrɛʃli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تر و تازه با طراوات

  • 1.Freshly harvested produce is hard to find in the winter months.
    1. محصولات تر و تازه ی کشاورزی در ماه های زمستان سخت پیدا می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان