خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی فایده
[صفت]
futile
/ˈfjuːtəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more futile]
[حالت عالی: most futile]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی فایده
بیهوده، بی حاصل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیثمر
بیحاصل
بینتیجه
بیهوده
پوچ
بدون نتیجه
عبث
مذبوحانه
مترادف و متضاد
fruitless
pointless
useless
fruitful
1.a futile attempt to keep her away
1. تلاشی بی فایده برای دور نگه داشته او
2.it's futile to go on.
2. ادامه دادن بیهوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fustian
fussy
fussiness
fussily
fuss
futility
futon
futsal
future
future perfect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان