Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آینده
2 . زمان آینده (دستور زبان)
3 . آینده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
future
/ˈfjuː.tʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آینده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آتی
آتیه
آجل
آینده
فردا
مترادف و متضاد
time ahead
time to come
past
1.Do you worry about the future?
1. آیا در مورد آینده نگران هستی؟
in the near future
در آینده نزدیک
Do you plan to leave Houston in the near future?
آیا برنامه دارید که "هیوستون" را در آینده نزدیک ترک کنید؟
to predict the future
آینده را پیشبینی کردن
No-one can predict the future.
هیچکس نمیتواند آینده را پیشبینی کند.
to plan for the future
برای آینده برنامهریزی کردن
We need to plan for the future.
ما باید برای آینده برنامهریزی کنیم.
the future holds something
آینده چیزی در چنته داشتن
I wonder what the future holds for you and me.
کنجکاوم که آینده چه چیزی برای ما در چنته دارد.
2
زمان آینده (دستور زبان)
(the future)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آینده
1.In the sentence "Who will look after the dog?" the verb phrase "will look" is in the future.
1. در جمله "چه کسی از سگ مراقب خواهد کرد؟" عبارت فعلی "خواهد کرد" زمان آینده است.
[صفت]
future
/ˈfjuː.tʃər/
غیرقابل مقایسه
3
آینده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آینده
مستقبل
1.future generations
1. نسلهای آینده
2.Have you met John’s future wife?
2. همسر آینده "جان" را ملاقات کردهای؟
تصاویر
کلمات نزدیک
futsal
futon
futility
futile
fustian
future perfect
future tense
futures
futurism
futuristic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان