خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دخترانه
2 . دختر [برای خطاب به یک دختر]
[صفت]
girly
/ˈɡɜːrli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: girlier]
[حالت عالی: girliest]
1
دخترانه
informal
1.girly games
1. بازیهای دخترانه
2.Pink’s a girly color!
2. صورتی یک رنگ دخترانه است!
[اسم]
girly
/ˈɡɜːrli/
قابل شمارش
2
دختر [برای خطاب به یک دختر]
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
girlish
girlhood
girlfriend
girl scouts
girl scout
giro
girth
gist
git
give
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان