خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عیب فنی
[اسم]
glitch
/glɪʧ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عیب فنی
عیب نرمافزاری
1.A software glitch caused my computer to crash.
1. یک عیب نرمافزاری باعث شد که رایانهام از کار بیفتد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
glistering
glister
glistening
glisten
glissando
glitch music
glitchy
glitter
glittering
glittery
کلمات نزدیک
glisten
glint
glimpse
glimmer
gliding
glitter
glittering
glitz
glitzy
gloaming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان