خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کره
2 . (کره) زمین
[اسم]
globe
/gloʊb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کره
مترادف و متضاد
sphere
1.The sun is a globe.
1. خورشید، یک کره است.
2
(کره) زمین
(the globe)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کره زمین
مترادف و متضاد
earth
1.He’s traveled all over the globe.
1. او به تمام [همه جای] زمین سفر کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
globally
globalize
globalization
global warming
global village
globe sight
globetrotter
globetrotting
globular
globule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان