Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بهبودی
2 . شفابخش
[اسم]
healing
/ˈhiːlɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهبودی
شفا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
التیام
شفا
شفابخش
1.Rest is an important part of the healing process.
1. استراحت بخش مهمی از فرایند بهبهودی است.
[صفت]
healing
/ˈhiːlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more healing]
[حالت عالی: most healing]
2
شفابخش
بهبودیبخش، تسکیندهنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
التیامبخش
مترادف و متضاد
therapeutic
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
healer
healed
heal over
heal
heady
healing herb
health
health care delivery
health care provider
health center
کلمات نزدیک
healer
heal up
heal
heady
headword
health
health care
health center
health clinic
health club
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان