خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرچین
[اسم]
hedge
/hedʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرچین
حصار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرچین
1.our house has tall hedges.
1. خانه ما پرچینهای بلندی دارد.
2.The tennis court was surrounded by a tall hedge.
2. این زمین تنیس با حصار بلندی احاطه شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
hector
hectic pace
hectic
hectare
heckler
hedgehog
hedgerow
hedonism
hedonist
hedonistic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان