خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از داخل منفجر شدن
[فعل]
to implode
/ɪmˈploʊd/
فعل ناگذر
[گذشته: imploded]
[گذشته: imploded]
[گذشته کامل: imploded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از داخل منفجر شدن
از داخل فرو ریختن
مترادف و متضاد
collapse inward
explode
1.both apartments had imploded.
1. هر دو آپارتمان از داخل منفجر شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
implike
implied trust
implicitness
implicitly
implicit in
implore
imploring
imploringly
implosion
implosion therapy
کلمات نزدیک
implied
implicitly
implicit
implication
implicate
implore
implosion
imply
impolite
impolitely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان