خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهطور نامنسجم
[قید]
incoherently
/ɪnkoʊˈhɪrəntli/
غیرقابل مقایسه
1
بهطور نامنسجم
بهطور غیر منطقی، بهطور نامربوط
1.He talked incoherently.
1. او بهطور نامنسجم صحبت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
incoherent
incognito
inclusive
inclusion
including
income
income tax
incoming
incoming call
incoming mail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان