خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با خیل عظیمی مواجه شدن
[فعل]
to inundate
/ˈɪnənˌdeɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: inundated]
[گذشته: inundated]
[گذشته کامل: inundated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با خیل عظیمی مواجه شدن
سیل زده کردن
1.The agency was inundated with phone calls.
1. آژانس خبری با خیلی از تماسهای تلفنی مواجه شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
inuit
intuitively
intuitive
intuition
intrusively
inure
invade
invader
invalid
invalidate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان