خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عادت دادن
[فعل]
to inure
/ɪnˈjʊr/
فعل گذرا
[گذشته: inured]
[گذشته: inured]
[گذشته کامل: inured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عادت دادن
عادت کردن
مترادف و متضاد
ccustom
harden
sensitize
1.these children have been inured to violence.
1. این کودکان به خشونت عادت کرده اند [عادت داده شده اند].
2.they became inured to poverty.
2. آنها به فقر عادت کرده اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
inundate
inuit
intuitively
intuitive
intuition
invade
invader
invalid
invalidate
invalidity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان