خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اغوا کردن
[فعل]
to inveigle
/ɪnˈviː.ɡəl/
فعل گذرا
[گذشته: inveigled]
[گذشته: inveigled]
[گذشته کامل: inveigled]
صرف فعل
1
اغوا کردن
فریفتن
مترادف و متضاد
beguile
cajole
persuade
seduce
1.he inveigled that women back to his room.
1. او آن زن را در برگشت به اتاقش اغوا کرد (او آن زن را اغوا کرد تا به اتاقش بر گردد).
تصاویر
کلمات نزدیک
inveigh
invective
invasive
invasion
invariably
invent
invention
inventive
inventor
inventory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان