خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فاکتور
[اسم]
invoice
/ˈɪnvɔɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فاکتور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برگ خرید
پیشبرگ
صورتحساب
فاکتور
کاغذ خرید
مترادف و متضاد
bill
1.I've lost the invoice.
1. فاکتور را گم کردهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
inviting
invite over
invite
invitational
invitation card
invoke
involuntarily
involuntary
involve
involved
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان