خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پلاک (وسایل نقلیه)
[اسم]
license plate
/ˈlaɪsəns pleɪt/
قابل شمارش
1
پلاک (وسایل نقلیه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلاک
1.that car has no license plate.
1. آن اتومبیل هیچ پلاکی ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
license number
license
libyan
libretto
librettist
licensed
licensee
licentious
lichen
lick
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان