خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اطلاع دادن
[فعل]
to notify
/ˈnoʊtɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: notified]
[گذشته: notified]
[گذشته کامل: notified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اطلاع دادن
باخبر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاهانیدن
آگاه کردن
ابلاغ کردن
اخطار کردن
اطلاع دادن
مطلع کردن
مترادف و متضاد
inform
1.Members have been notified that there will be a small increase in the fee.
1. به اعضا اطلاع داده شده که شهریه افزایش اندکی خواهد داشت.
2.You must notify us in writing if you wish to cancel your subscription.
2. شما اگر دوست دارید اشتراک خود را کنسل کنید باید به صورت نوشتاری به ما اطلاع دهید.
تصاویر
کلمات نزدیک
notification
notifiable
noticeboard
noticeably
noticeable
notion
notional
notoriety
notorious
notorious criminal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان