خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مزاحم
2 . تو چشم
[صفت]
obtrusive
/əbˈtruːsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obtrusive]
[حالت عالی: most obtrusive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مزاحم
1.The waiters were friendly and not obtrusive.
1. پیشخدمتها صمیمی بوده و اصلاً مزاحم نبودند.
2
تو چشم
قابلمشاهده، تابلو
disapproving
1.The sofa would be less obtrusive in a paler color.
1. (این) مبل با یک رنگ کمرنگتر، کمتر تو چشم خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
obtainment
obtainable
obtain
obstructive
obstruction
obtuse
obtuse angle
obv
obverse
obviate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان