مترادف و متضاد
additional
alternative
another
more
1.There is no other work available at this time.
1.
هیچ کار دیگری در این زمان در دسترس نمیباشد.
some other time
یک وقت دیگر
I'll see you some other time.
یک وقت دیگر تو را میبینم.
one other person
یک فرد دیگر
There is only one other person who could help us.
تنها یک فرد دیگر هست که میتواند کمکمان کند.
any other people
افراد دیگری
Are there any other people we should tell?
آیا افراد دیگری هستند که باید به آنها بگوییم؟
many other ...
... بسیار دیگری
The product has many other features.
این محصول ویژگیهای بسیار دیگری نیز دارد.
the other one
آن یکی [دیگری]
One son went to live in Australia and the other one was killed in a car crash.
یک پسر رفت تا در استرالیا زندگی کند و آن یکی (دیگری) در تصادف رانندگی کشته شد.
کاربرد صفت other به معنای دیگری
معادل فارسی صفت other "دیگری" است. برای توصیف تفاوت یک فرد یا چیز با فردی یا چیزی دیگر که قبلا به آن اشاره شده است از این صفت بهکار میرود. همچنین برای اشاره به دومین چیز در یک مجموعه و یا دومین فرد در یک گروه دو نفری و یا باقیمانده افراد یا چیزهای یک گروه نیز از این صفت استفاده میشود. برای افزودن مطلبی به مطالبی که از قبل به آنها اشاره شده است نیز میتوان از این صفت استفاده کرد. مثال:
"?Are there any other people we should tell" (آیا افراد دیگری هستند که باید به آنها بگوییم؟)
".The product has many other features" (این محصول ویژگیهای بسیار دیگری نیز دارد.)
".There is no other work available at this time" (هیچ کار دیگری در این زمان در دسترس نمیباشد.)
نکته:
تفاوت صفت other با ضمیر other در این است که صفت other قبل از اسم میآید و ضمیر other به تنهایی میآید.
1.Hold the racket in one hand and the ball in the other.
1.
راکت را در یک دست و توپ را در (دست) دیگر نگهدار.
2.Some people prefer living in the city, but others prefer the suburbs.
2.
برخی مردم زندگی در شهر را ترجیح میدهند ولی بقیه حومه شهر را ترجیح میدهند.
better than others
بهتر از دیگران [بقیه]
1.
He is better than others.
1.
او بهتر از دیگران است.
2.
Some designs are better than others.
2.
برخی طراحیها بهتر از بقیه هستند.
one or other
یکی از (چند چیز/نفر)
You must ask one or other of your parents.
تو باید از یکی از والدینت پرسی.
کاربرد ضمیر other به معنای دیگر
معادل فارسی ضمیر other "دیگر" است. از ضمیر other یا دیگر، برای اشاره به تفاوت افراد یا چیزهایی با افراد و چیزهای دیگری که از قبل به آنها اشاره شده است، استفاده میشود. برای اشاره به دومین چیز یا فرد و یا فرد یا چیز باقیمانده در یک گروه نیز بهکار میرود. حالت جمع این ضمیر others است. مثال:
".Some people prefer living in the city, but others prefer the suburbs" (برخی مردم زندگی در شهر را ترجیح میدهند، ولی بقیه [دیگران] حومه شهر را ترجیح میدهند.)
".Hold the racket in one hand and the ball in the other" (راکت را در یک دست و توپ را در (دست) دیگری نگهدار.)