خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فلج
[اسم]
paralysis
/pəˈræləsɪs/
قابل شمارش
[جمع: paralyses]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فلج
از کار افتادگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فلج
1.paralysis of both legs
1. فلج هر دو پا
تصاویر
کلمات نزدیک
paralympic games
parallelogram
parallel port
parallel bars
parallel
paralytic
paralyze
paralyzed
paramedic
paramedicine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان