[اسم]

paramedic

/ˌpærəˈmedɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بهیار پیراپزشک

معادل ها در دیکشنری فارسی: بهیار
  • 1.Paramedics treated the injured at the roadside.
    1. بهیارها فرد مجروح را در کنار جاده معاینه کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان