خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهد کودک
[اسم]
playgroup
/ˈpleɪɡruːp/
قابل شمارش
1
مهد کودک
مترادف و متضاد
playschool
1.Jack goes to playgroup three mornings a week.
1. "جک" سه روز در هفته به مهد کودک می رود.
2.She goes shopping while her little girl’s at playgroup.
2. او وقتی دختر کوچکش در مهد کودک است به خرید می رود.
تصاویر
کلمات نزدیک
playground
playful
player
playboy
playbill
playhouse
playing card
playing computer games
playing field
playing football
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان