خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکم گنده
[اسم]
pot belly
/pɑt ˈbɛli/
قابل شمارش
1
شکم گنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکم گنده
1.My mom has a pot belly.
1. مادرم، شکم گندهای دارد.
توضیحاتی در رابطه با pot belly
pot belly یا شکم قابلمهای، به فردی گفته میشود که شکم بزرگی مانند قابلمه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pot
posy
postwoman
posture
postulate
pot-bellied
potable
potash
potassium
potassium cyanide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان