خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دقیق
[صفت]
precise
/prɪˈsɑɪs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more precise]
[حالت عالی: most precise]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دقیق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دقیق
مترادف و متضاد
exact
1.He caught me at the precise moment that I fainted.
1. او مرا دقیق در لحظهای که غش کردم، گرفت.
2.The precise location of the house is a secret.
2. مکان دقیق آن خانه یک راز است.
تصاویر
کلمات نزدیک
precis
precipitous
precipitation
precipitate
precipice
precisely
precision
preclude
precocious
preconceived
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان