Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زودرس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
precocious
/prɪˈkoʊʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more precocious]
[حالت عالی: most precocious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زودرس
پیش رس، بزرگتر از سن خود
1.Precocious puberty
1. بلوغ زودرس
2.The children in Shakespeare's plays are so precocious that they all sound like grandparents.
2. بچه ها در نمایش های شکسپیر انقدر بزرگتر از سن خود هستند که شبیه پدربزرگ مادربزرگ ها صحبت می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
preclude
precision
precisely
precise
precis
preconceived
preconception
precondition
precursor
predate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان