خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقریبا
[قید]
pretty much
/ˈprɪti mʌʧ/
غیرقابل مقایسه
1
تقریبا
مترادف و متضاد
almost
1.I won't be long. I'm pretty much finished.
1. من دیر نخواهم کرد. تقریبا کارم تمام شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pretty little girls
pretty
pretext
preternatural
preterit
pretzel
prevail
prevailing
prevailing wind
prevalence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان