Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . غذای آماده
[اسم]
ready meal
/ˈredi miːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غذای آماده
1.All they sell is frozen ready meals, but they're prepared fresh each day and the name of the chef is on the packet.
1. تمام چیزی که آنها می فروشند غذاهای آماده است، اما هر روز به صورت تازه تهیه می شوند و نام سرآشپز روی بسته ها نوشته شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ready
readmit
readjust
reading storybooks
reading room
ready-made
ready-to-wear
reaffirm
reagent
real
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان