خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خود را پس کشیدن
[فعل]
to recoil
/rɪˈkɔɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: recoiled]
[گذشته: recoiled]
[گذشته کامل: recoiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خود را پس کشیدن
یکه خوردن
مترادف و متضاد
draw back
flinch
1.He recoiled in horror at the sight of the corpse.
1. از از ترس دیدن جسد خود را پس کشید.
2.She recoiled from his touch.
2. او از (ترس) لمس اش یکه خورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
recognized
recognize
recognizable
recognition
recognise
recollect
recollection
recommend
recommendation
recommended
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان