Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . هنگ
2 . فوج
[اسم]
regiment
/ˈredʒɪmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هنگ
تیپ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هنگ
1.He enlisted in the Lancashire regiment.
1. او در هنگ "لنکشایر" نامنویسی کرد.
2
فوج
انبوه، تعداد بسیار زیاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فوج
formal
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
regimen
regime
regift
regicide
reggane
regimental
regimentally
regimentals
regimentation
regimented
کلمات نزدیک
regimen
regime
regicide
reggae
regent
regimental
regimented
regina
reginald
region
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان