خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره بارگذاری کردن (کامپیوتر)
[فعل]
to reload
/riˈloʊd/
فعل گذرا
[گذشته: reloaded]
[گذشته: reloaded]
[گذشته کامل: reloaded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره بارگذاری کردن (کامپیوتر)
1.reload the files and programs.
1. پوشهها و برنامهها را دوباره بارگذاری کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
relive
relish
reliquary
relinquish
religiousness
relocate
relocation
reluctance
reluctant
reluctantly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان