خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنترل (تلویزیون و...)
[اسم]
remote control
/rɪˌmoʊt.kənˈtroʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کنترل (تلویزیون و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریموت
1.Have you seen the TV remote control anywhere?
1. کنترل تلویزیون را جایی دیدهای؟
تصاویر
کلمات نزدیک
remote
remorseless
remorseful
remorse
remonstrate
remotely
remoteness
remount
removable
removal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان