خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعمیرکار
[اسم]
repairman
/ɹɪpˈɛɹmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعمیرکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعمیرکار
سرویسکار
مکانیک
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
repair shop
repair
reopen
renting
renter
repast
repeat
repeatedly
repel
repellent
کلمات نزدیک
repairer
repair shop
repair
rep
reorganize
reparation
reparations
repartee
repast
repatriate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان