خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شایعه
[اسم]
rumor
/ˈruː.mər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شایعه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شایعه
1.Rumors about teacher layoffs are circulating at school.
1. شایعات در مورد اخراج معلمان در مدرسه جریان دارد.
2.You shouldn't be spreading rumors!
2. شما نباید شایعه پراکنی کنید!
تصاویر
کلمات نزدیک
rummy
rummage
rumination
ruminate
ruminantia
rumored
rumormonger
rump
rumple
rumpled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان