خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهنرمی
2 . بدون مشکل
3 . بهآرامی و با اعتمادبهنفس
[قید]
smoothly
/ˈsmuːð.li/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more smoothly]
[حالت عالی: most smoothly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهنرمی
بهطور روان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به نرمی
مترادف و متضاد
fluidly
regularly
steadily
jerkily
1.Traffic is now flowing smoothly again.
1. ترافیک اکنون دوباره بهطور روان در جریان است.
2
بدون مشکل
بیدردسر
1.The interview went smoothly.
1. آن مصاحبه بدون مشکل پیش رفت.
3
بهآرامی و با اعتمادبهنفس
1.‘Will you come this way?’ he said smoothly.
1. او با اعتمادبهنفس گفت: «میشود خواهش کنم از این طرف تشریف بیاورید؟»
تصاویر
کلمات نزدیک
smoothie
smoothen
smooth surface
smooth
smooch
smoothness
smother
sms
smudge
smug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان