Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . فضاپیما
[اسم]
spacecraft
/ˈspeɪˌskræft/
قابل شمارش
1
فضاپیما
سفینه فضایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فضاپیما
کیهانپیما
1.I've never seen a spacecraft in my life.
1. من هرگز در زندگیام فضاپیما ندیدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
space-time
space suit
space station
space shuttle
space probe
spaceman
spaceship
spacesuit
spacewalk
spacewoman
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان