خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبدار
[صفت]
succulent
/ˈsʌkjələnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more succulent]
[حالت عالی: most succulent]
1
آبدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبدار
شاداب
مترادف و متضاد
juicy
1.a succulent pear
1. یک گلابی آبدار
2.a succulent steak
2. یک استیک آبدار
تصاویر
کلمات نزدیک
succoth
succotash
succor
succinct
successor
succumb
such
such and such
such as
suchlike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان