خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضربوشتم
2 . شکست سنگین
[اسم]
thrashing
/θɹˈæʃɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضربوشتم
گوشمالی شدید، کتک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کتک
مترادف و متضاد
beating
2
شکست سنگین
مترادف و متضاد
heavy defeat
تصاویر
کلمات نزدیک
thrash out
thrash
thrall
thousandth
thousand island dressing
thread
threadbare
threadworm
threat
threaten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان