خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صبر کردن تا اوضاع آرام شود
[عبارت]
wait for the dust to settle
/weɪt fɔr ðə dʌst tu ˈsɛtəl/
1
صبر کردن تا اوضاع آرام شود
مترادف و متضاد
let the dust settle
1.He waited for the dust to settle after the election before making any new decisions.
1. او بعد از انتخابات صبر کرد تا اوضاع آرام شود و بعد تصمیمات جدید بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wait
waistline
waistcoat
waistband
waist
wait hand and foot
wait on
wait up
waiter
waiting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان