1.
او هنگامی که داشتم از پنجره به بیرون نگاه میکردم، مچ مرا گرفت.
2.
The sun was shining through the windows.
2.
خورشید داشت از پنجرهها به داخل میتابید.
at the window
لب پنجره
I saw a child's face at the window.
من صورت یک بچه را لب پنجره دیدم.
کاربرد واژه window به معنای پنجره
معادل واژه window در فارسی "پنجره" است. منظور از پنجره بهطور کلی منفذی بر روی دیوار و یا سقف خانه و اتومبیل و... است. پنجره معمولا از شیشه ساخته میشود البته پنجرههای فلزی و چوبی نیز وجود دارند. مثال:
"?Is it all right if I open the window" (اشکالی ندارد اگر من پنجره را باز کنم؟)
2
ویترین
in the window
در ویترین
1.
I saw the dress I wanted in the window.
1.
پیراهنی را که میخواستم در ویترین دیدم.
2.
We were looking at the Christmas displays in the shop windows.
2.
ما داشتیم به تزئینات کریسمسی در ویترین مغازهها نگاه میکردیم.