خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کرم
2 . آدم پست و سستعنصر
3 . کرم رایانهای
[اسم]
worm
/wɜːrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرم
birds looking for worms
پرندگان در جستجوی کرمها
2
آدم پست و سستعنصر
informal
1.You like her? She is such a worm.
1. از او خوشت میآید؟ او خیلی آدم پست و سستعنصری است.
3
کرم رایانهای
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
worldwide
world wide web
world
workshop
workplace
worn
worn-out
worn out
worried
worrisome
کلمات نزدیک
worldwide
worldly
worldliness
world-renowned
world-famous
worm out
worm out of
worm-eaten
wormhole
worn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان