خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویران کردن
2 . انتقام گرفتن
[فعل]
to wreak
/riːk/
فعل گذرا
[گذشته: wreaked]
[گذشته: wreaked]
[گذشته کامل: wreaked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ویران کردن
تباه کردن، آسیب رساندن
formal
1.Their policies would wreak havoc on the economy.
1. سیاستهای آنها به اقتصاد آسیب خواهد رساند.
2
انتقام گرفتن
formal
1.He swore to wreak vengeance on those who had betrayed him.
1. او قسم خورد که از کسانی که به او خیانت کرده بودند، انتقام بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wrathful
wrath
wrasse
wrapping paper
wrapping
wreath
wreathe
wreck
wreckage
wrecker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان