خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به بار آوردن
2 . تسلیم شدن
3 . حق تقدم دادن
4 . محصول
[فعل]
to yield
/jiːld/
فعل گذرا
[گذشته: yielded]
[گذشته: yielded]
[گذشته کامل: yielded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به بار آوردن
تولید کردن، دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عمل آوردن
1.The research has yielded useful information.
1. (این) تحقیق اطلاعات مفیدی به بار آورده است [به ما داده است].
trees that no longer yield fruit
درختانی که دیگر میوه به بار نمیآورند
2
تسلیم شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تسلیم شدن
مترادف و متضاد
give in
give way
1.I yielded to temptation and had a chocolate.
1. من تسلیم هوس شدم و یک شکلات خوردم.
3
حق تقدم دادن
1.You have to yield to traffic from the left.
1. شما بایست از سمت چپ به خودروها حق تقدم بدهید.
[اسم]
yield
/jiːld/
قابل شمارش
4
محصول
بازده، حاصل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازده
راندمان
1.Agricultural yields
1. محصولات کشاورزی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
yiddish
yet
yesteryear
yesterday
yes
yield up
yielding
yisrael
yo-yo
yoga
کلمات نزدیک
yiddish
yew
yet another
yet again
yet
yielding
yikes
yippee
yo
yo-yo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان