[اسم]

allocation

/ˌæləˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اختصاص تخصیص، توزیع

معادل ها در دیکشنری فارسی: اختصاص تخصیص
مترادف و متضاد allotment assignment
  • 1.The allocation of space in this office is unusual.
    1. اختصاص فضا در این شرکت غیرمعمول است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان