Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مهاجم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
assailant
/əˈseɪlənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهاجم
ضارب، حمله کننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مهاجم
ضارب
متعدی
متجاوز
مترادف و متضاد
attacker
1.He was immune to the criticisms of his assailants.
1. او از انتقاد های حمله کننده هایش مصون بود.
2.The alleged assailants appeared in court.
2. مهاجان متهم در دادگاه ظاهر شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
assail
ass off
ass
aspirin
aspic
assamese
assault
assaulter
asse
assemblage
کلمات نزدیک
assail
ass
aspiring
aspirin
aspire
assassin
assassinate
assassination
assault
assault and battery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان