خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوخته
[صفت]
burnt
/bɜːrnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more burnt]
[حالت عالی: most burnt]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوخته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جزغاله
سوخته
1.burnt toast
1. نان تست سوخته
2.Your hand looks badly burnt.
2. دستت بدجوری سوخته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
burns
burnout
burnished
burnish
burning
burnt orange
burnt-out
burp
burr
burrito
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان