[صفت]

convenient

/kənˈvinjənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more convenient] [حالت عالی: most convenient]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آسان راحت، مناسب

معادل ها در دیکشنری فارسی: راحت
convenient for somebody/something
آسان [مناسب] برای کسی/چیزی
  • 1. Is three o'clock convenient for you?
    1. آیا ساعت سه برای شما مناسب است؟
  • 2. Isn't it more convenient for you to live here?
    2. اینجا زندگی کردن برای شما آسان‌تر نیست؟

2 نزدیک

convenient to something
نزدیک به چیزی
  • 1. My new house is more convenient to the station.
    1. خانه جدیدم به ایستگاه نزدیک‌تر است.
  • 2. The student union is convenient to the physical sciences building.
    2. صنف دانش‌آموزی نزدیک به ساختمان تربیت‌بدنی است.
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان